سلام بر پیامبر صلح و دوستی، عیسی ابن مریم(س)، برادر پیامبر همه خوبیها محمد مصطفی(ص).
میخواستم چند سطری خطاب به شما بنویسم و درد دلی کنم، ولی با خودم گفتم، گفتن دردهای دوران ما، برای کسی که خود درد کشیده و زخم خورده از دست و زبان و دشنه یهوداست، جز تکرار مکررات چیزی نیست.
ای مسیح عزیز؛ تو فرزند مادری هستی که از پاکترین زنان روزگار خویش و از مقربان درگاه الهی بود، ولی چه ناجوانمردانه، مرد نمایان پست فطرت، او را فاسق و فاجر و بدکاره نامیدند و تهمتش زدند و طردش کردند.
برادر تو، محمد امین نیز دختری داشت که سرور زنان قبل و بعد از خود بود.
زنی که نامردمان سقیفه، بین در و دیوار و آتش، پاداش مهربانیهای پدرش را ادا نمودند و مظلومانه محسنش را کشتند و بازو و پهلویش را شکستند و به صورتش سیلی زدند.
ای مسیح عزیز؛ سالها تلاش کردی تا قوم یهود را با حقیقتی نو آشنا کنی و راه رسم انسان بودن را نشانشان دهی و با وعده آمدن پیامبر آخرالزمان، کامشان را شیرین کنی ؛ ولی آئینت را به سخره گرفتند و کتاب آسمانیات را تحریف کردند.
برادرت محمد(ص) نیز سالها تلاش کرد وخون دل خورد و عرب جاهلیت را با دین حق و حقیقت آشنا نمود و وصی و ولی بعداز خود را به همگان معرفی کرد، اما تا چشم از جهان فرو بست، قدرتطلبان شیطان صفت، جانشینش را خانه نشین کردند و گرد غربت و تنهایی بر آئینش پاشیدند.
و اما امروز...
در این هزاره سوم، دورانی که انسان به علم نظری و عملیش میبالد و فکر میکند فاتح جهان است و خدای را بنده نیست، هستند کسانی که به نام تو و با اسم تو به دین و آئین برادرت میتازند و به فکر افروختن جنگهای صلیبی نوین هستند.
جنگ برادر با برادر.
جنگ دو آئین آسمانی.
یهوداهای زمانه با ابزار گوناگون و روشهای آخرالزمانی، برادرت را مورد هجمه قرار دادهاند و به خیال باطل خود، قصد دارند تفکر و آئین الهیاش را بدنام و نابود کنند.
ولی، زهی خیال باطل...
همانطور که یهودای خیانتکار را به جای تو بر صلیب کردند، حال نیز خود بر صلیب جهل خویش آویخته خواهند شد.
و منتظریم...
منتظر روزی که بیایی در حالی که با اقتداء به مهدی فاطمه(عج) نماز میگذاری و حق خود و برادرت، محمد(ص) را، در رکاب فرزند رسول الله(ص) از ظالمین زمانه میستانی.
و آن روز شاید همین فردا باشد...